مرضی امیدی نیا·۱ ماه پیشبعد از 3 سال !امروز توی روزی از روزهای بهار 403 وقتی پشت میزکارم توی شرکت نشستم به سرم زد اسم خودم رو توی گوگل سرچ کنم و با این اکانت مواجه شدم ::) نمی…
Darcy·۱ سال پیشتکه ای از دست نوشته هابسیار خب...خودمان را برای یک زندگی شلوغ و پر از دست انداز آماده میکنیم!برای برخاستن از گور،باید خاک های زیادی را کنار زد و با سنگ سفت و سخت…
الهه بهشتیدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۱ سال پیشنامهای به اوبرای تو مینویسم؛ ای رنجیدهی مهجور. برای تو که گاهی درون منی و گاهی خیلی دور.
بیتا·۱ سال پیشاحساساتِ از حلقوم بیرون آمده!او احساس تنهایی میکردشاید همواقعا تنها بودگاهی خود را میان موج های کوچک اقیانوس روی تکه ای چوب پیدا میکردگویی جز او کَس دیگری در این دنیا ن…